بیوگرافی و مصاحبه با مهدی هاشمی نسب
مهدی هاشمی نسب بعداز ۱۷ سال دراخبار روز ایران به حرف آمد:
به والله هیچ تیمی مرا نخواست و به استقلال رفتم/ به پرسپولیس گل زدم وغش کردم چون انتقام فحش هایی که به مادرم در خیابان دادند راگرفتم
بیوگرافی:
مهدی هاشمی نسب متولد ۱۳۵۲/۱۱/۷ در آبادان
فوتبال را از کجا شروع کردی و اصلا چی شد که سمت فوتبال اومدی؟
فوتبال تو خون همه بچه های آبادان بود و ما هم از بچگی در زمین های خاکی و کوچه و خیابان بازی میکردیم تا اینکه در ۱۳ سالگی یه آقایی بازی منو دید و گفت که بازیت خوبه و منو برد شیراز و از نوجوانان فارس شروع کردم و بعد تیم ملی نوجوانان و جوانان و بعد برای سربازی به تهران آمدم و به پاس رفتم ولی آن تیم آنقدر خوب و پرستاره بود که واقعا جایی برای من در آن تیم نبود و برای ادامه خدمت به تیم دوم پاس یعنی انتظام رفتم.
جا داره یه تشکر ویژه بکنم از مربی آن تیم انتظام آقای سعید آخوندی که در سخت ترین شرایط همیشه کنارم و حامی بنده بود و هنوزم که هنوزه با ایشان در ارتباطم.
با انتظام برای جام ریاست جمهوری ترکمنستان شرکت کرده بودیم که باشگاه کوپتداغ منو پسندید و رفتم یکسال آنجا بازی کردم.
نام مهدی هاشمی نسب اولین بار از بازی پرسپولیس – کوپتداغ ترکمنستان در جام باشگاههای آسیا شنیده شد و بر سر زبانها افتاد.
این لطف خداوند بود. آن سالها پرسپولیس فقط به تیمهای عربی میخورد ولی خواست اون بالایی باعث شد که این بار به ترکمنستان بخوره و من دیده بشم
بعد از آن بازیها من به پرسپولیس آمدم و در خدمت این تیم بودم
از ورودت به پرسپولیس با آن همه ستاره و ملی پوش بگو
در پست من نادر محمدخانی ، افشین پیروانی ، یحیی گل محمدی ،بهروز رهبری فرد که همه ملی پوش بودند حضور داشتند. وقتی به پرسپولیس آمدم قهرمانی این تیم مسجل شده بود و ۴-۵ بازی آخر تشریفاتی بود که من بازی کردم و خوب هم بودم و لیگ تمام شد.
سال بعد اقای پروین مربی تیم شدند و من از طریق آقای عرب که دوست مشترکمون بودند پیغام دادم که بازی به من نمیرسه و اجازه بدن برم که گفتند آقای پروین شمارو دوست داره چون میجنگی و محکم بازی میکنی و خلاصه ماندگار شدم.
لیگ شروع شد و من روی نیمکت بودم.یه بازی داشتیم با صنعت نفت در آبادان. سال آخر فوتبال نادر محمدخانی بود و سفرهای شهرستان را با تیم نمی آمد و فقط در تهران بازی میکرد.
بهروز رهبری فرد هم ۲ کارته بود و یحی گل محمدی مصدوم. آن بازی من کنار افشین پیروانی فیکس بازی کردم و خوب هم بودم و ۴ گل هم زدیم.
بازی بعد در تهران با سایپا باز همه برگشتند و من نیمکت نشین شدم.
بازی بعد رفتیم تبریز و مقابل تراکتورسازی فیکس بازی کردم و گل هم زدم.
بازی بعد در تهران با ذوب آهن هم فیکس بازی کردم و بازهم گل زدم.
رسیدیم به دربی و ۲ هفته گلزنی و علی آقا پروین مزد زحمتم رو داد و در دربی فیکس بازی کردم.
اصلا فکر کردن به آن بازی و جو آن هنوزم برام وحشتناک و سخته.
دقیقه ۴۵ یه خطا شد. یه نیرویی بهم گفت برو جلو برو جلو. رفتم و رضا شاهرودی سانتر کرد و من زدم تو گل و بازی رو با همون گل بردیم.
در پرسپولیس ره صد ساله رو یک شبه رفتی و بعد هم که شدی سلطان گلزنی در دربی.
با توجه به حساسیتی که بین هواداران ۲ تیم هست گلزنی در دربی اتوماتیک وار محبوبت میکنه.به والله من دنبال محبوبیت نبودم ولی بعد از گل اولی که در دربی زدم دیدم یکماه تیتر اول تمام روزنامه ها و مجلاتم.
از خدا خواستم و گفتم: خدایا خیلی لذتبخش بود این لحظه باز هم اگر صلاح میدونی بزنم. کمک کرد و دقیقه ۴ گل زدم.
من آمده بودم از فوتبال یه پولی دربیارم و یه زندگی معمولی داشته باشم. افتحار میکنم پدرم کارگر بوده و اگر تا آخر عمرم هم نوکری پدر ومادرم راه بکنم بازهم نمیتونم ذره ای از زحماتشان را جبران کنم.
پس در فوتبال دنبال محبوبیت و شهرت و… نبودم ولی خدا داشت برام همه چیز را میچید.
سابقه نداشت یک مدافع رفت و برگشت در دربی گلزنی کنه و تازه فینال جام حذفی همان سال هم بهم بخورند. دربی در فینال شروع شد.
دقیقه ۱۲ داور پنالتی برامون گرفت. پنالتی زن اول تیم ادموند بزیک بود. تا پنالتی شد گفتم علی آقا من بزنم؟ گفت بزن. ادموند ناراحت شد. بارها و بارها ازش عذرخواهی کردم و بازهم همینجا ازش معذرت میخوام . پیش خودم گفتم من رفت و برگشت گل زدم خرابم کنم پنالتی رو چیزی نمیگن بهم ولی اگه بزنم ۳ گله دربی میشم.
تازه اونجا فهمیدم که انگار محبوبیت و شهرت و…. بن بست نداره.
رسیدیم به دربی چهارم. بازهم به خدا گفتم بهم ثابت کن من عروسک دست تو هستم و بهم نشون بده قدرتت رو .
اگر همه چیز دست توست زیر ۱۰ دقیقه گل بزنم. جالب بود براش تایم هم تعیین میکردم دقیقه ۸ من گل زدم. این قدرت خدا بود. این همانی بود که من را مهدی هاشمی نسب کرد. روی ابرها بودم.
هفته بعدش بازی با فولاد بود و جشن قهرمانی ما. گل آورده بودند که بندازیم به سمت تماشاگران.
جایگاه استقلالی ها ۵-۶ نفر استقلالی بودند. به خدا بدون قصد و غرض من گلها را به سمت آنها پرتاب کردم. انگار نه انگار که من هفته قبل در دربی گل زده بودم. شدم بی غیرت و بی تعصب. بعد از بازی آقای پروین گفتند اینجا دیگه جای شما نیست و خداحافظ
وتابستان ۷۹ و آن انتقال جنجالی.
استقلال به من پیشنهاد داد. ۱/۵ ماه منتظر پرسپولیس بودم. به والله دلم با پرسپولیس بود. ۱۰۰ میلیون از استقلال پیشنهاد داشتم ولی رفتم گفتم با نصف این مبلغ حاضرم در پرسپولیس بمانم که گفتند اینجا از این خبرا نیست.
حقم نبود باهام اینجوری برخورد کنند. من در ۴ دربی گل زدم. سال آخر ۱۱ گل زدم با اینکه مدافع بودم و آقای گل آن سال ۱۴ گل زد.
واقعا این برخورد حق من نبود
خوب چرا به استقلال رفتی؟ این همه تیم؟
به والله که فقط همین یک پیشنهاد را داشتم و دیگه هیچ تیمی منو نمیخواست.
نمیتونستم در ۲۶ سالگی بشینم خونه و فوتبال بازی نکنم.
من چند سال از بوخوم و ترابوزان اسپور ترکیه پشنهاد داشتم و هر بار مخالفت کردند. به استقلال هم که رفتم با تمام وجود بازی کردم براشون.
از دوران سخت بعد از انتقال به استقلال بگو.
دوران سخت نه. دوران کابوس وار. بارها شیشه های ماشینم را پشت چراغ قرمز شکستند. ماشینم را له کردند. شیشه های خانه مارا پایین آوردند. بارها و بارها درگیری فیزیکی داشتم در خیابان و….
همه رو بخشیدم چون گفتم دوستم داشتند و دلشان را شکستم و بهشون حق میدادم ناراحت باشن ازم ولی….
هیچ وقت نمیبخشم اونایی که در خیابان مادرم را اذیت کردند و فحشش دادند.
روز دربی ۹ دی بازم خواست خدا بود. مگه میشه یک مدافع ۵ گل در دربی بزنه؟ اصلا مگه میشه احمدرضا عابدزاده پاش لیز بخوره و زمین بخوره و من گل بزنم؟؟
گل در دربی به پرسپولیس و غش کردن و….
فقط انتقام مادرم رو از اون تعداد گرفتم. وقتی گل زدم اصلا برام مهم نبود چه اتفاقی میوفته. اصلا ۵ تا دیگه میخوردیم برام مهم نبود. من انتقامم رو گرفته بودم. از همینجا هم از ظرفدارای واقعی پرسپولیس معذرت میخوام اگر دلشون رو شکستم.
اگر زمان به عقب برگرده باز هم به استقلال میری؟
سوال بعدی
از استقلال به پاس رفتی و آنجا هم قهرمان شدی.
آن پاس واقعا تیم خوبی بود. همه بچه ها با هم رفیق بودند و از نظر فنی هم عالی بودند.
علی رغم موفقیت های زیاد باشگاهی در تیم ملی کم بازی کردی؟
من وقتی در تیم ملی فیکس شدم انتقالم صورت گرفت و درگیر حواشی شدم و کلی هم تماس و سفارش که اینو خط بزن و….
شما چند تا زوج رفاقتی داشتی. در پرسپولیس با بهروز رهبری فرد، در استقلال با احمد مومن زاده و در پاس با خداداد عزیزی
بهروز هم زوج دفاعیم بود و هم یه رفیق خوب
احمد رو که خیلی دوستش دارم و هنوزم باهاش در ارتباطم.
ولی خداداد….. کلا با همه فرق داره. با همه کسانی که دیدم. باید حتما باهاش زندگی کنی تا بفهمی چی میگم.
از اعتقاداتش میشه یک کتاب نوشت. میشه یه شاهنامه نوشت. خداداد فراتر از یک دوسته برای من.
چرا ازدواج نکردی؟
فقظ و فقظ به خاطر پدر و مادرم
یک درصد نمیتونم فک کنم یک نفر بیاد و بخواد حتی ذره ای منو از پدر و مادرم دور کنه
بهترین رفیقت: خدادادعزیزی
بهترین بازی عمرت : پرسپولیس – الانصار لبنان و استقلال- ابومسلم
بهترین گلی که زدی: همه گلهای دربی ام
بهترین مهاجمی که جلوش بازی کردی: خداداد عزیزی – احمد مومن زاده
بهترین دروازه بانی که باهاش هم تیمی بودی: احمدرضا عابدزاده
بهترین مدافعی که کنارش بازی کردی: بهروز رهبری فرد – سهراب بختیاری زاده – جواد زرینچه و نادر محمدخانی
بهترین لحظه ورزشی ات: یک ماه بعد از هر گل دربی
بدترین لحظه ورزشی ات: گل اول بهروز رهبری فرد در دربی ۹ دی
بهترین لحظه زندگی ات: هر روزی که پدر و مادرم رو میبینم
بدترین لحظه زندگی ات: ترس از دست دادن پدر و مادرم
چه چیزی خیلی عصبی ات میکنه؟ نارو خوردن از رفیق و دروغ
حسرت فوتبالی: هیچی ندارم
بامزه ترین بازیکن: احمد مومن زاده
خوشتیپ ترین بازیکن: رضا شاهرودی
بامعرفت ترین بازیکن: رضا شاهرودی
دست ودلبازترین بازیکن: خداداد عزیزی
خسیس ترین بازیکن: خیلی داریم
خشن ترین بازیکن: نادر محمدخانی
مهدی هاشمی نسب: آبادان
خداداد عزیزی: خیلی دوسش دارم
علی دایی: افتخار فوتبال ایران
علی کریمی: جادوگر
علی پروین: سلطان
احمدرضا عابدزاده: عقاب آسیا
علیرضا نیکبخت واحدی: خوشتیپ
بهروز رهبری فرد: خاطره
مهرداد میناوند : بامزه
منصور پورحیدری: روحش شاد – اخلاق – انسان
سهراب بختیاری زاده : مستحکم
رضا شاهرودی: ته بامعرفتا
مجتبی محرمی: الگوی ورزشی ام
افشین پیروانی : دوست خوبم
نادر محمدخانی: باتعصب – خشن
امیر قلعه نویی : ژنرال
محمود خوردبین : عشق
میروسلاو بلازوویچ : بازیچه
جواد نکونام : دوست قدیمی و صمیمی
پدر : کوه
مادر : واژه ای برای توصیفش پیدا نمیکنم
استقلال : خاطره
پرسپولیس : خاطره
دربی : عاشقش بودم
فوتبال : ممنونشم – هرچی دارم از فوتباله
صحبت پایانی:
تشکر میکنم از کانال اخبار روز ایران بابت این مصاحبه و بازهم از همینجا از طرفداران پرسپولیس عذر میخوام اگر دلشان را شکستم