جوک های خیییییییلی خنده دار ،خنده در حد ترکیدن ۸

دخترا وقتی ازدواج می کنن یه دغدغه به دغدغه هاشون اضافه می شه

حالا شوهرم چی بپوشه؟!
تو اتوبوس بودم یه پسره میخواست به دختره شماره بده
یهههو پیرزنه برگشت گفت :خجالت بکش این جای خواهرته…

دختره برگشت گفت من نباید شماره برادرموداشته باشم؟!!!

پیرزنه ضایع شد رفت…

کلید اسرار(فضولی موقوف)

مردی از خدا پرسید:
چرا همه دخترها شیرین و ناز هستند ولی همه زن ها عصبانی؟

و خداوند پاسخ داد:
دخترها را من ساخته ام، اما زن ها را شما ساخته اید، مشکل از شما مردهاست….
اساساً
پشت هر زن افسرده و عصبانی یک مرد بی احساس و اعصاب خردکن هست

کپی برای خانمها واجب

با اختراع این توالت توسط متخصصان وطنی دیگه حتی لازم نیست توی دستشویی خودت بلند شی یا بشینی
مرزهای گشادی جابجا شده

یه سلامی هم بکنیم خدمت اون آقایونی که:

بعد از صرف غذا با گفتن جمله “الان نمی‌خواد ظرفا رو بشوری بعدا بشور”
نهایت کمک رو به خانمشون در کار منزل میکنن
خسته نباشی برادر

خداوند فرمود مادر را آفریدم تا بجاى من در کنارتان حضور داشته باشد.

شیطان جواب داد من هم نمى توانم همه جا

باشم براى همین مادرشوهر را جانشین خود قرار دادم…..جمله سنگین بود …ترور نشم صلوات

آقو ،مادربزرگ خدابیامرزم میگفت نفرین نکن ،نفرین دامن خودتو میگیره
حالا هی ما میگیم مرگ برفلان کشور
کشورخودمون هرماه عزایه عمومی میشه

“آقوی همساده”

مردی قصد خودکشی داشت… به بالای صخره بلندی رفت .
طنابی به گردنش انداخت و آن را به صخره بست ، مقداری سم خورد ،خود را آتش زده و پرت کرد و در همان حال به سر خود شلیک کرد .

تیر به خطا رفت و طناب را قطع کرد !
مرد که از حلق آویز شدن نجات یافته بود ، به داخل آب افتاد و آتش خاموش شد !
خوردن آب دریا باعث شد ، استفراغ کرده و سم را از بدن او دفع کند .
ماهیگیری او را دید و از آب زنده بیرون آورد .
مرد به یک بیمارستان ایرانی منتقل شد

و در آنجا بعلت نبود امکانات در گذشت !!!!

ﻣﻦ ﺑﻪ ﺷﺨﺼﻪ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻣﺮﮒ ﻭﺻﯿﺖ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﻋﻀﺎﯼ ﺑﺪﻧﻢ ﺭﻭ ﺍﻫﺪﺍ
ﮐﻨﻦ !
ﻧﻪ ﻭﺍﺳﻪ ﮐﺎﺭ ﺧﯿﺮ ﻭ ﻧﺠﺎﺕ ﺟﻮﻥ ﺑﻘﯿﻪ !

ﺑﻠﮑﻪ ﻭﺍﺳﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺍﻭﻥ ﺩﻧﯿﺎ ﮐﺴﯽ ﻧﺒﺎﺷﻪ ﺷﻬﺎﺩﺕ بده .

چندتاشون خیلى دهن لقن

مردی قصد خودکشی داشت… به بالای صخره بلندی رفت .
طنابی به گردنش انداخت و آن را به صخره بست ، مقداری سم خورد ،خود را آتش زده و پرت کرد و در همان حال به سر خود شلیک کرد .

تیر به خطا رفت و طناب را قطع کرد !
مرد که از حلق آویز شدن نجات یافته بود ، به داخل آب افتاد و آتش خاموش شد !
خوردن آب دریا باعث شد ، استفراغ کرده و سم را از بدن او دفع کند .
ماهیگیری او را دید و از آب زنده بیرون آورد .
مرد به یک بیمارستان ایرانی منتقل شد

و در آنجا بعلت نبود امکانات در گذشت !!!!

زنه شوهرش رو می بره دکتر…
دکتر به زنه می گه:

خانم نباید هیچ استرسی به شوهرتون وارد بشه، باید خوب غذا بخوره، هر چی که می خواهد براش فراهم بشه و برای یک سال هیچ بحث و دعوایی سر هیچ موضوعی حتی سر طلا و ماشین و خونه هم نباید با هم داشته باشن.

توی راه برگشت مرده می پرسه: دکتر چی گفت؟
زنه می گه: هیچی، گفت تو هیچ شانسی برای زنده موندن نداری!!

به هیچ وجه این شعرو از دست ندید!!

رفته بودم سرِ کوچه دو عدد نان بخرم
و کمی جنس بفرموده‌ی مامان بخرم
از قضا چشم من افتاد به یک دوشیزه
قصد کردم قدحی “ناز” از ایشان بخرم
ناز از دلبر طنّاز، خریدن دارد

بس که ابروی “تتو” با مژه‌اش سِت شده بود
مانده بودم چه از آن سرو خرامان بخرم
که به خود آمده، دیدم به سرش شالی نیست!
به کجا میروم اینگونه شتابان! بخرم!
نکند دوره چهل سال عقب برگشته؟
یا که من آمدم از عهد رضاخان بخرم!
باتعجّب و کمی دلهره گفتم؛ بانو!
بهرتان روسری اندازه‌ی “روبان”! بخرم؟
گفت با لحن زنانه “برو گم شو عوضی”!

پسر “مش صفرم”! آمده‌ام نان بخرم!!

تعبیر قشنگیه…..!
خداوند همه چیز را جفت آفرید :
به جز بینی دهان قلب را،
میدانی چرا؟

چون باید برای خودت…
یک “هم نفس ” یک “هم زبان ”
یک “هم دل ” پیدا کنی….
کسی که برایت آرامش بیاورد
مستحق ستایش است…..
انسان ها را در زیستن بشناس….
نه در گفتن…..
” در گفتن همه آراسته اند

ما خونمون یه گربه داریم هم ظرف میشوره، هم آشپزی میکنه!
تازه رفیقش زمینم دستمال میکشه!
یاﺩﺕ ﻫﺴﺖ ﻣﺎﺩﺭ …؟؟؟

ﺍﺳﻢ ﻗﺎﺷﻖ ﺭﺍ ﮔﺬﺍﺷﺘﻰ …
ﻗﻄﺎﺭ ﻫﻮﺍﭘﻴﻤﺎ ﻛﺸﺘﻰ …
ﺗﺎ ﻳﻚ ﻟﻘﻤﻪ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻏﺬﺍ ﺑﺨﻮﺭﻡ ﺷﺪﻯ …
ﺧﻠﺒﺎﻥ ﻣﻠﻮﺍﻥ ﻟﻮﻛﻮﻣﻮﺗﻴﻮﺭﺍﻥ …

ﺑﻪ ﻣﻦ ﻣﻴﮕﻔﺘﻰ : ﻋﺰﻳﺰﻡ، ﻏﺬﺍ ﺑﺨﻮﺭ ﺗﺎ ﺯﻭﺩ
ﺑﺰﺭﮔﺸﻰ … ﺁﻗﺎ ﺷﻴﺮﻩ ﺷﻰ …

ﺣﺎﻻ ﻣﻦ ﺑﺰﺭﮒ ﺷﺪﻩ ﺍﻡ، ﺗﻮ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮ …
ﺣﺎﻻ ﻣﻦ ﻗﻮﻯ ﺷﺪﻩ ﺍﻡ، ﺍﻣﺎ ﺗﻮ ﺿﻌﻴﻒ …
ﻛﺎﺵ ﻣﻦ ﻫﻴﭽﻮﻗﺖ ﺑﺰﺭﮒ ﻧﻤﻴﺸﺪﻡ ﺗﺎ ﺗﻮ
ﻫﻤﻮﻧﻄﻮﺭ ﺟﻮﺍﻥ ﺑﻤﺎﻧﻰ …
ﻛﺎﺵ ﻫﻴﭽﻮﻗﺖ ﻗﻮﻯ ﻧﻤﻴﺸﺪﻡ، ﻛﻪ ﺍﻻﻥ ﺿﻌﻒ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺻﻮﺭﺕ ﺯﻳﺒﺎﺕ ﻧﺒﻴﻨﻢ …
ﺩﺳﺘﻬﺎﻳﺖ ﺭﺍ ﻧﻮﺍﺯﺵ ﻣﻴﻜﻨﻢ، ﺗﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﺧﺎﻃﺮﺍﺕ ﺧﻮﺏ ﺯﻧﺪﮔﻴﻢ ﺭﺍ ﺑﯿﺎﺩ ﺍﻭﺭﻡ …
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﻣﺎﺩﺭ ﮐﻪ ﺧﻤﯿﺪﻩ ﺗﺮﯾﻦ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩ
ﺩﻧﯿﺎﺳﺖ …

به افتخار مادر بفرستین تو گروهاتون

در وصف پدر و مادر

مـادرم شبنم گلبرگ حیات
پــدرم عطر گل یاس بقاست
مـادرم وسعت دریای گذشت
پــدرم ساحل زیبای لقاست
مـادرم آئینه حجب و حیا
پــدرم جلوه ایمان و رضاست
مـادرم سنگ صبور دل ماست
پــدرم در همه حال کارگشاست
مـادرم شهر امیداست و هنر
پــدرم حاکم پیمان و وفاست
مـادرم باغ خزان دیده دهر
پــدرم برسرما مرغ هماست
مـادرم موی سپید کرده زحزن
پــدرم نقش همه خاطره هاست
مـادرم کوه وقار است و کمال
پــدرم چشمه جوشان عطاست

تقدیم به پـدر و مـادران

دخترا وقتی ازدواج می کنن یه دغدغه به دغدغه هاشون اضافه می شه

حالا شوهرم چی بپوشه؟!

تو اتوبوس بودم یه پسره میخواست به دختره شماره بده
یهههو پیرزنه برگشت گفت :خجالت بکش این جای خواهرته…

دختره برگشت گفت من نباید شماره برادرموداشته باشم؟!!!

پیرزنه ضایع شد رفت…

کلید اسرار(فضولی موقوف)

همچنین شاید مطالب زیر مورد پسندتان باشد...

افزودن یک دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.